نویسه جدید وبلاگ

تاریخچه مهر 

می گویند در ادوار ماقبل تاریخ که بشر به حالت توحش می زیسته و زندگی شکل قبیله ای داشته٬ به علل نامعلومی ازدواج با همخون جایز شمرده نمی شده است.جوانان قبیله که خواستار ازدواج بوده اند ناچار بوده اند از قبیله دیگر برای خود همسر و معشوقه انتخاب کنند.از این رو برای نتخاب همسر به میان قبایل دیگر می رفته اند.در ان موقع مرد به نقش خویش در تولید فرزند واقف نبوده است یعنی نمیدانسته که امیزش او با زن در تولید فرزند موثر است.فرزندان را به عنوان فرزندان همسر خود می شناخته نه به عنوان فرزندان خود.با اینکه شباهت فرزندان را با خود احساس می کرده است نمی توانسته علت این شباهت را بفهمد.مردان موجودات عقیمی به حساب می امده اند و پس از ازدواج به عنوان طفیلی که زن فقط به رفاقت با او و به نیروی بدنی او نیازمند است میان قبیله به سر می برده اند.این دوره را دوره مادرشاهی نامیده اند.دیری نپایید مرد به نقش خویش در تولید فرزند واقف شد و خود را صاحب اصلی فرزند شناخت.از این وقت زن را تابع خود ساخت و ریاست خانواده را بر عهده گرفت و به اصطلاح دوره پدرشاهی اغاز گشت.در این دوره ازدواج با همخون جایز شمرده نمی شد و مرد ناچار بود از قبیله دیگر برای خود همسر انتخاب کند و به میان قبیله خود اورد و چون همیشه حالت جنگ و تصادم میان قبایل حکمفرما بود انتخاب همسر از راه ربودن دختر صورت می گرفت.یعنی جوان دختر مورد نظر خویش را از میان قبیله دیگر می ربود.تدریجا صلح جای جنگ را گرفت و قبایل مختلف می توانستند همزیستی مسالمت امیزی را داشته باشند.در این دوره رسم ربودن زن منسوخ شد و مرد برای اینکه دختر موردنظر خویش را به چنگ اورد به میان قبیله دختر می رفت و اجیر پدرزن می شد و مدتی برای او کار می کرد و پدر زن در ازای خدمت داماد دختر خویش را به او می داد و ان دختر را به قبیله خویش می برد.تا اینکه ثروت زیاد شد.دراین وقت مرد دریافت که به جای اینکه سالها برای پدرزن کار کند بهتر این است که یکجا هدیه لایقی تقدیم او کند و دختر را از او بگیرد.این کار را کرد و <مهر>پیدا شد.                               

مهریه در نظام حقوقی اسلام                                                                 

مرحله پنجمی هم هست که جامعه شناسان و اظهارکنندگان درباره ی ان سکوت می کنند.در این مرحله مرد هنگام ازدواج پیشکشی تقدیم خود زن می کندو هیچ یک از والدین حقی به ان پیشکش ندارند. زن در عین اینکه از مرد پیشکشی دریافت می دارد٬استقلال اجتماعی و اقتصادی خود را حفظ می کند. اولا به اراده خود همسر انتخاب می نماید نه به اراده برادر یه پدر ثانیا در مدتی که به خانه شوهر می رود کسی حق ندارد او را به خدمت خود بگمارد و استثمار کند.محصول کار و زحمتش به خودش تعلق دارد نه به دیگری و در معاملات حقوقی احتیاجی به قیمومت مرد ندارد. مرد از لحاظ بهره وری از زن٬فقط حق دارد در ایام زناشویی از وصال او بهره مند شود و مکلف است مادامی که زناشویی ادامه دارد و از وصال زن بهره مند می شود زندگی او را در حدود امکانات خود تامین کند.این مرحله همان است که اسلام پذیرفته است و زناشویی بر این اساس بنیان داده شده است.        

ساز و طرب عشق که داند که چه ساز است            کز زخمه ی ان نه فلک اندر تک و تاز است

رازی است در این پرده٬گر ان را بشناسی              دانی که حقیقت زچه در بند مجاز است

عشق است که هر دم به دگر رنگ دراید                ناز است به جایی و به یک جا نیاز است

در صورت عاشق چه دراید همه سوز است            در کسوت معشوق چه اید همه ساز است

 








گزارش تخلف
بعدی